آیکن بنر

فقط تا پایان امروز - تا 50% تخفیف برای خرید اشتراک هوش مصنوعی

فقط تا پایان امروز - تا 50% تخفیف خرید AI

اعمال کد تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

درهم و برهم کردن به انگلیسی

معنی

becloud, confuse, derange, dislocate, disorder, disorganize, embroil, jumble, muddle, ravel, shuffle, snarl, unsettle

becloud

confuse

derange

dislocate

disorder

disorganize

embroil

jumble

muddle

ravel

shuffle

snarl

unsettle

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت درهم و برهم کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «درهم و برهم کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/درهم و برهم کردن

لغات نزدیک درهم و برهم کردن

پیشنهاد بهبود معانی